حماقت؟! حماقت چیست؟! بگمان من ما انسانها گاهی دست به کارهای احمقانهای میزنیم که خودمان هم میدانیم احمقانه است. این یعنی ما احمقیم؟! شاید اینکه میدانیم یعنی عاقلیم و میتوانیم تشخیص بدهیم چه کاری احمقانه است یا نیست؛ پس عقل فقط قوه تشخیصیه است؟ یا تنها توانایی ارشاد دارد و به کار این میآید که چراغ قوه بگیرد و همه چیز را به ما نشان بدهد؟ اصلا چه کسی گفته هر چه عقل میگوید یا گمان میکنیم عقلمان میگوید عاقلانه است؟! میفهمی منظورم از عاقلانه چیس
احمقانهست که روزانه چنددقیقهای به دستخطِ کسی و سادگی جملهای که از فردِ بیاحساسی تراوش شده، خیره شوی. احمقانهست و من احمقترینم. گویا چیزی در این دستخط نهفته باشد، یک صداقت، جملهای در نهایتِ سادگی که با دستهایی نوشته شده که به دکمههای کیبرد آشناترند تا به قلمی که بخواهد چیزی برای محبوبش بنویسد.
تو حقیقتا که احمقی فاطمه.
پ.ن: که من چقدر حتی در لحظاتی که از تو بیزار بودهام، دوستت داشتهام و این قلب درحالِ انفجارِ مرا ف
کشتنِ تنها شخصیتِ دوست داشتنی یه سریال، بدترین و مزخرف ترین فکریه که ممکنه به ذهن یه نویسنده؟! برسه!
:(((((
+ یادم نمیاد برای یه شخصیت از سریال های ایرانی این همه بغض کرده باشم :(
بذارید پیمانِ احمق اعدام شه تا این همه آدم بی گناه به خاطرش کشته نشن! اَه!
مثلا الان پیمان آخرش آزاد می شه! که چی بشه؟!
+ سه تا نویسندهای که هی دارن ... می زنن به کل سریال! احمقانه تر اینکه تمام اتفاقات مهم، پشتِ شیشه ی پنجره های بی پرده اتفاق میفته که یا آدم بدای فیلم بفهم
تا اینجای زندگی فهمیدم ک بزرگترین درس زندگی اینه که رو هیچی نمبشه حساب کرد! و سرنوشت چیز عجیبیه!
آدمیزاد عادت داره ب آرزوهای دور و دراز و برنامه ریزی های بلند مدت. وابسته س ب پیش بینی های خودش از آینده و رسیدن ب اونچه که میخواد. غافل از اینکه نقش زندگی دقیقا همینجاس ک نذاره هیچ چیز طبق اون روال عادی پیش بره! همیشه مسائلی پیش میاد ک این مسیر صاف رو پیچ در پیچ میکنه!
البته فکر میکنم انتخاب خیلی از این مسیر ها با خود آدمه! شایدم همش!!
بهرحال آدمی زاد
کسی که دربارۀ پول و دستمزدش زیاد اصرار نمی کند و خیال می کند دیگران انصاف دارند، احمق نیست، مناعت طبع دارد.
کسی که به موقع می آید و برای با کلاس بودن، عده ای را منتظر نمی گذارد، احمق نیست، منظم و محترم است.
کسی که برای حل مشکلات دیگران به آنها پول قرض می دهد یا ضامن وام آنها می شود و به دروغ نمی گوید که ندارم و گرفتارم، احمق نیست. کریم و جوانمرد است.
کسی که از معایب و کاستی های دیگران، در می گذرد و بدی ها را نادیده می گیرد، احمق نیست. شریف است.
کسی
با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه خویش خوشبخت زندگی کند.با وقیح جدل نکنم چون چیزی برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه می کند.از حسود دوری کنم چون اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز از من بیزار خواهد بود.وتنهایی را به بودن در جمعی که به آن تعلق ندارم ترجیح دهمو سه چیز را هرگز فراموش نمیکنم :1 . به همه نمی توانم کمک کنم2 . همه چیز را نمی توانم عوض کنم3 . همه من را دوست نخواهند داشت ....!!
از خودت برایم بگو از تو که حالا در جغرافیا جهان جایی نداری و فقط باید در زمان به دنبالت گشت!
+ مادر جانم دوسِت دارم خیلی زیاد همیشه کنارتم و امیدوارم من زودتر از تو بمیرم. ببخشید اگه همیشه اونچیزی نشد که تو میخواستی. از اتفاقای فردا: روز مادر کیکش افتاد پای من. بنظرم باید بیشتر از اینها دنبال امیدای زندگی بگردیم و اتفاقای بد رو نادیده بگیریم من تنها تو این شهر دنبال شوق زندگی گشتم و خیلی وقتا نتیجه اش غم روزافزون شد ولی هنوزم هستم و دارم ادامه م
اولین باری که گفتم چقدر احمق بودم چقدر احمق هستن و چقدر احمق خواهم بود که دلم برای این بسوزد (ننه ام!)
و دیروز و امروز بود که عذاب وجدان داشتم که با درد دل پیش خاله ننه ی سگمو پیش خواهرش خراب کرده باشم
خدایا اون قدر عمر بده که نابودیشو با چشمام ببینم
اون قدر عمر بده که بدون اون بدون صداش بدون اسمش و بدون سایه اش زندگی کنم
اما خدا طولانیش نکن می دونی که اصلا علاقه ای به این نعمت گرانبهای عممممرت ندارم!
نمیدونم تاوان چی رو دارم پس میدم؛ واقعاً نمیدونم چوب چی رو دارم میخورم؛ چوب سادگی و احمق بودنم؟
ده ماه تمامه که همه زندگیم شده یه دختر، خودمو به آب و آتیش زدم که اونو واسه خودم نگه دارم، خودمو کشتم که از بودن با من خوشحال باشه، آخر سر خودم با دستای خودم دلشو میشکنم، اعتمادشو خدشه دار میکنم و اشک خودم و خودشو درمیارم.
باور کردنی نیست بگم من تا به حال توی زندگیم نه دوست دختری داشتم و نه دنبال برنامه ای بودم و نه عاشق شدم تا اینکه «پ» را دیدم و یک
یهو به خودم اومدم دیدم من ۲۱ سالمه و... خدایا! من چقدر کارای احمقانه میکنم.
قبلا تصورم از آدم بیست ساله و بالاتر، یه آدم کاملا عاقل و بالغ بود و حالا...
_ سر یه کارگروهی مثل بچه ها دعوا میکنم!
_ سر همون کار انقدرگریه میکنم که کل شبو با سردرد میگذرونم!
_ مثل قبل بقیه رو نمیبخشم و لجبازی میکنم همش و اخلاق بد آدم بزرگارو واسه خودم انتخاب کردم!
_ نمیتونم تصمیم درست بگیرم و زود نظرم عوض میشه!
_ از نبودن آدمها میترسم! از بودنشون هم...
.
.
.
قرار نبود من توی این س
به گزارش سایت تفریحی چفچفک برگرفته از نیمروز : تعبیر خواب احمق در خوابتان به اختلافی میان عقیده و امکان خسارتهایی در آینده نزدیکتان باشد. اگر خودتان را احمق بیابید، تعبیراین است که شما توسط کسانی که از نزدیکانتان به حساب میآیند تمسخر شده و مردود شمرده خواهید شد چرا که ایدههایی غیرعادی که اخیراً داشتهاید، یا بخاطر تاثیر بدی که نقشههای شما بر دیگران گذاشته است.
ادامه مطلب
مروری بر احمقانه ترین پیوندهای زناشویی دنیا !
به گزارش ایران ناز دو زوج نیویورکی در شرایط صفر جاذبه مراسم ازدواج بر پا نمودند.خانم ارین فینیگان به همراه همسرش نوح فولمور در حالی که در شرایط صفر جاذبه و معلق در هوا هستند به تبادل بوسه های اغاز زندگی مشترک خود می پردازند.ازدواج عجیب انها به عنوان اولین مراسم ازدواج در شرایط صفر جاذبه به شمار می اید.
ادامه مطلب
دلنوشته های بهنام زرگر رامهرمزی:ماهمگان سیاه لشکر این قافله ایم!آنانی که باید بروند خواهند رفت چرا که صندلی ریاست رابا سیاست ارث اجدادیشان کرده اند .....ودرآخرتنهاما میمانیم باهمان تفکرات احمقانه ویک دنیا خرافاتِ احمقانه تر از تفکراتمان...۱۲۷/Behnamzargar
لطفا این جملات را با دقت بخوانید و به خاطر بسپارید
در زندگی آموختم که با احمق بحث نکنم و بگذارم در دنیای احمقانه ی خود باقی بماند.
در زندگی آموختم که با انسان وقیح و بی حیا بحث و جدل نکنم چون او چیزی برای از دست دادن ندارد و فقط روح مرا طباه میکند
آموختم که از حسود دوری کنم چون اگر همه ی دنیا را هم به او بدهم باز هم از زندان تنگ حسادت خویش بیرون نخواهد یافت.
در زندگی آموختم که گاهی با دویدن برای رسیدن به کسی دیگر نفسی برای ما باقی نمیماند تا کنار
آدم تلاش «احمقانه» کم ندارد در زندگی اش. از آن تلاش ها که غالبا هیچ منفعت و اجری ندارند، یا در کوتاه مدّت ندارند. امّا همین تلاش ها شبیه تکیه گاه زندگی شان است در هیاهو و سیلاب زندگی . چرا گفتم سیلاب؟ چون زندگی راحت ما را با خود می برد به جاهایی که نمی خواهیم و ول می کندمان به امان خدا. هر کسی از این رها شدن و ول شدن در دست اتفاقات می ترسد. هر کس به طریقی از آن می گریزد و تلاش های «احمقانه» همان راه های گریز از این ول شدن است. همان پیدا کردن شکافی یا
کاش میشد یه نوار سفید میکشیدم روی ذهنم ،کاش میشد از اول بدنیا میومدم ،کاش میشد همه ی اون آدمایی که دنیا میخواست از آدم بگیره میتونستم یه گوشه قایمشون کنم ،کاش میتونستم این صفحه ی نقاشی رو پاره کنم و روی یه بوم جدید چهره ی اون و به چه بزرگی میکشیدم که به دنیا بگم حتی فکرشم نکن که بخوای نباشه ،کاش میشد واقعا اشرف مخلوقات بودیم ،اونقدری که دعای ما بی استجابت نمیشد و نرفته به آسمون به زمین نمیخورد،کاش باتمام غلدرهی هامون اینقدر ناتوان نبودیم و
من دارم فکر چی رو میکنم وقتی تو هنوز اون دستبند دستته؟
من دارم چیکار میکنم؟ در برابر چی مقاومت میکنم؟
این چندمین باره واقعیت اینطوری میخوره تو صورتم؟ قراره چند بار دیگه بخوره که بیدار شم از این خواب؟ دست بکشم از این رویا؟ بفهمم؟ احمق نباش آدم ساده. احمق نباش.
میدانید فکر میکنم نیمه ی گمشده همان کسی ست که میتوانی جلویش هرچه که ناراحتت میکند بگویی و از آن نترسی که برای کمبود هایت روزی سرزنشت کند یا بخاطر ضعف هایت تورا رها کند . بتوانی جلویش هرچه را که خوشحالت میکند بگویی و نترسی که احمق و ساده لوح خطاب شوی. و بتوانی به راحتی در مورد احمقانه ترین چیز ها حرف بزنی و نترسی که مبادا روزی بخاطرش مسخره شوی.
برای همین هم نیمه ی گمشده وجود خارجی ندارد و همه ی آدمها همیشه رویایش را دارند.
مقدمه
برتراند آرتور ویلیام راسل (زادهی ۱۸ می ۱۸۷۲ – درگذشتهی ۲ فوریه ۱۹۷۰). ریاضیدان، منطقدان و فیلسوف بریتانیایی بود که آثارش در مورد تحلیل منطقی، فسلفهی قرن بیستم را تحت تاثیر قرار داد. برتراند راسل که موفق به کسب جایزهی نوبل نیز شد، در گفتاری کوتاه با عنوان «چگونه از عقاید احمقانه بپرهیزیم؟»، به روشنی به آسیب شناسی آفات تعصب، جزم و جمود، پیشداوری و …. در باورهای آدمی میپردازد. برای پرهیز از انواع عقاید احمقانهای که نوع بشر
مقدمه
برتراند آرتور ویلیام راسل (زادهی ۱۸ می ۱۸۷۲ – درگذشتهی ۲ فوریه ۱۹۷۰). ریاضیدان، منطقدان و فیلسوف بریتانیایی بود که آثارش در مورد تحلیل منطقی، فسلفهی قرن بیستم را تحت تاثیر قرار داد. برتراند راسل که موفق به کسب جایزهی نوبل نیز شد، در گفتاری کوتاه با عنوان «چگونه از عقاید احمقانه بپرهیزیم؟»، به روشنی به آسیب شناسی آفات تعصب، جزم و جمود، پیشداوری و …. در باورهای آدمی میپردازد. برای پرهیز از انواع عقاید احمقانهای که نوع بشر
احمقانهترین کار دنیا اینه که بخوای قرنطینهتو جایی جز خونه خودت بگذرونی.
از اون احمقانهتر اینه که حرف یه احمقو بدون تحقیق باور کنی و فک کنی وقتی نه به داره نه به باره درای بوشهرو بستن و نمیتونی برگردی.
دارم دیوونه میشم اینجا. یه ماااهه.... هی گفتن یه هفته بشینین، تا شنبه بشینین... شد یه ماه... بقیهشو چجوری تاب بیارم اینحا؟
احتمال صفر یعنی اینکه من دستم را ببرم توی کیسه ای که همه ی مهره هاش سیاهه و انتظار مهره ی سفید تو دستم داشته باشم !
امید یعنی یک کار احمقانه برای گول زدن ذهن وقتی میدونی از مهره ی سفید هیچ خبری نیست .
چقدر خوبه که بپذیریم شکست خوردیم بی اونکه بگیم
شکست یک تجربه است
هنوز هم امیدی هست
تا زندگی هست میشه تلاش کرد و امیدوار بود
چقدر خوبه که بتونیم آگاهانه دست از این مزخرفات برداریم .
! Just say I'm a loser and give up
روح وحشی
+ترجیح میدم یک لوزر باشم تا یک احمق خ
اوکی دختره خیلی جذاب بود، هودی تنش بود و عاشق حلقه تو دستش شدم و وسایلی که همراهش بود همه از فروشگاهای فانتزی بود که من میشناختم.اولش کلی این پا و اون پا کردم بعد دیدم داره میره تقریبا دنبالش یه طبقه دویدم چون هندزفری داشت و صدام رو نمیشنوید. زدم رو شونه اش و گفتم: ببخشید اگه احمقانه ست ولی من از دور دیدمت و خیلی برام جذاب بودی میشه دوست شیم؟اول چشمشو تو حدقه چرخوند، گفتم: خیلی برات پیش میاد؟گفت: واقعا احمقانه است! نیشم جمع شد کاملا. گفتم: ب
واقعا و حقیقتا هیچ چیزی توی این دنیا نمیتونه عمق حماقت و گاگولی و نفهمی و سادگی من رو نشون بده....
من یک احمق تمام عیارم و هرچی هم سرم بیاد حمقه.
خاک عالم تو سر من ... خاک تو سرت حیدر و بازهم خاک تو سرت حیدر.
کی میخوای به خودت بیای و ببینی دور و برت چه خبره؟
تا کی تو خواب غفلت میمونی ؟
تا کی به این سفاهت و حماقت و بی عقلی و نفهمی ادامه میدی؟
از نصیحتای تکراری و مزخرف حالم به هم میخوره
من اصلا نخوام شوهر کنم کی رو باید ببینم؟؟
چطور وقتی کسی رو دوس نداری میتونی حتی بهش فکر کنی؟؟
بعضی وقتا واقعا از میم حالم به هم میخوره به خاطر این که اصلا نمیفهمه اصلا درک نداره اصلا مغز تو کلش نیست!
فکر میکنه با نصیحت کردن و شر و ور گفتن چیزی عوض میشه
۷ سال این حرفا رو به من زد و زندگی من رو نابود کرد و کلی برام خسارت به بار اورد که خیلی هاش جبران پذیر نیس یا یه فیلی کرگدنی چیزی میخواد که بتونه بیاد جبر
« از نوشته های آرسام »
خب همه چیز تمام شد ، برگردیم به کار و زندگی مان برسیم . شما هم برگردید و به زندگی عادی تان ادامه دهید .
این احمقانه ترین چیزی است که کسی ممکن است در این برهه به مردم بگوید که فرض عادی بودن حال مردم وهم است حال هیچ کدامِ ما اصلا خوب نیست .
یه جایی نوشته بود : «بعضی وقتا یکی رو اینقد دوس داری که حتی حقیقتم نمیتونه نظرتُ عوض کنه.»آره بعضی وقتا اینطوریه .ولی تو فقط یه احمقی.و اینکه آره من احمقم. میدونم چی باعث میشه اسمم احمق بشه، ولی نمیتونم چیز دیگه ای به جز یه احمق باشم . من خیلی سعی میکنم با حقیقت قانع بشم. ولی یه بخشی از مغزم نمیتونه .انگار برای ادامه ی زندگی ، گاهی به توهم احتیاج داریم .نمیدونم این پست چرا اینقدر خرد خرد نوشته میشه. ولی من راحت ترم که خیالبافیامُ باور کنم . الب
یک توصیه ی اکید و مهم رو از منه جوون بشنوین!!
اینکه به محض این که میفهمین طرف مقابلتون احمق و
زبون نفهم تشریف دارن به شدت ازش فاصله بگیرید....
به شدت!!دیدم که میگم!!
وگرنه شما هم مثل اون احمق تصور میشید!!
چون اگه احمق نبودید باهاش این رابطه ی
دوستانه ی کذایی رو ادامه نمیدادید.
بهش میگم نرو سر کلاس تشکیل نشه...تو بری یه نفرم باشه
این کلاسو تشکیل میده...بعد ما غیبت میخوریم...
کل کلاس میگن نمیرن...پاشد رفت و 32 نفر
غیبت زده شدناین اولین بارش نیست...ترم پ
" و موجب می شود که مردان از تن دادن به ازدواج بترسند، حال آن که سعادت جنس زن در کل بر پایه ی این پیمان استوار است!"
+حوصله نداشتم کل متن کتاب رو بنویسم ولی فک کنم مفهوم رو برسونه همین تیکه ش! نمیفهمم! چرا انقدر بی منطق شد یهو نویسنده؟ سعادت زن بر ازدواجه! زن نیازای زیادی داره ولی مرد فقط نیاز جنسی داره! من هیچکدوم ازینا رو قبول ندارم! احمقانه ست. همه ی این تفکرات و مرز چیدنایی که میبینم حتی خود بعضی دخترا هم قبولش کردن ، احمقانه ست. کاش حداقل توج
یک جایی از سریال شرلوک، موریارتی قبل ازینکه خودش را بکشد برگشت و به شرلوک گفت که تمام زندگیش به دنبال یک حواس پرتی میگشته تا اینکه شرلوک را پیدا کرده. یکی که اندازهی خودش باهوش باشد. ولی حالا دیگر اورا هم ندارد چون خیلی وقت پیش شکستش داده است.
حقیقت هم همین است. اصلا بگذاریم به پای تنبلی که این یک سال گذشته را هیچ درس نخواندهام. بهتر اصلا. مگر بچههای خرخوان احمق این مدرسه انرژی شان را از کجا میآورند برای درس خواندن؟ از انگیزه. انگیزهای
بیا بخندیم غم دار، با نون اضافه و پنیر زیاد تا بر غم حاکم غلبه کنه...بیا بخندیم، (خنده های پوشش داده شده)خوشحالی های کوچک با احساسی آکنده از، اگه الان نخندم دیگه گیرم نمیاد...بیا ما هم احساس خوشبختی کنیم (خودِ خودِ خودمان) به دور از تعلقات ژنی، به دور از حماقت های بی سروتهبیا منطقی احمق باشیم...بیا احمقانه بخندیم و دست بزنیم و هورااا گویان به نگاه های مرد های جوان سرانه ی ماهانه بدهیم، و احساس خوشبختی کنیم (خوشبختی های دیزاین شده)
بیا بخندیم، ب
برای بیشتر خورد نشدن نفس های عمیق میکشید و تند تند صورتش رو پاک میکرد تا مبادا گریه هاش صدا دار بشه.لعنت به عادت های دیرینه.نزدیک کوچه با زنگ خوردن گوشیش و بیخیال نشدن اون شخص بی حوصله تماس رو وصل کرد و منتظر غر زدن های بی پایان 《دختره روی اعصاب》 بود اما وقتی جوابی جز سکوت دریافت نکرد با شک نگاهی به صفحه روشن موبایلش انداخت و ضربه محکمی به سرش زد.احمق! احمق!احمق! تو فقط یه احمقی.《بالاخره جواب دادی》بدون حرف فینی کشید و با آستین لباسش چشم هاش ر
به قول صادق هدایت: «اصلا چه کار احمقانهای کرده. چرا وصیتنامه نوشته؟ آدمی که خودش را میترکاند [خودکشی میکند] دیگر به چسناله و وراجی احتیاج ندارد. به او چه که بعدش چه خواهد شد که مردم را پند و نصیحت بدهد؟ همین ترکیدی و رفتی، دیگر تمام شده است، بعدش دیگر به تو مربوط نمیشود.»
| آشنایی با صادق هدایت _ مصطفی فرزانه |
به قول صادق هدایت: «اصلا چه کار احمقانهای کرده. چرا وصیتنامه نوشته؟ آدمی که خودش را میترکاند [خودکشی میکند] دیگر به چسناله و وراجی احتیاج ندارد. به او چه که بعدش چه خواهد شد که مردم را پند و نصیحت بدهد؟ همین ترکیدی و رفتی، دیگر تمام شده است، بعدش دیگر به تو مربوط نمیشود.»
| آشنایی با صادق هدایت _ مصطفی فرزانه |
لورد کالون یکی از مشهورترین فیزیکدانان تاریخ بریتانیا گفته است:
"دلایلی قاطع و قوی مبنی بر وجود طراحی هوشمند و هدفمند پیرامون خود مشاهده میکنیم بر همین اساس، اندیشه الحادی تا حدی احمقانه است که نمیتوان این حماقت را با واژهها توصیف کرد".
منبع: Journal of Victoria Institute, vol. 124, p. 267
پست معمای اصغر آقا بیش از حد سادهلوحانه بود. همچین نوشتهای رو فقط از یک احمق میشه انتظار داشت.
دنیای واقعی رو اگه طبق مثال قبل بخوایم پیش ببریم، اینطور میشه که اکثر مردم اصلاً نمیدونند نون تازه یعنی چه. حتی اگه اصغر آقا بهشون توضیح بده که نونِ تازه، سفت و خشکه، باور نمیکنند و نونهای نرمی که از روزهای قبل مونده رو بر میدارند. نکتهی جالب اینکه حتی بعد از مصرف هم خوشحال و راضیاند. چون درک تعیینشدهای از نون تازه دارند. ما «
همانطور که کور بودن ...هیچ ربطی به قوه بینایی ندارد ...
احمق بودن هم ...هیچ ربطی به عقل و آی کیو آدمیزاد ندارد ...
البته که احمق ها اغلب کور هستند و توانایی تمییز اشخاص از یکدیگر را ندارند و نمیتوانند تشخیص بدهند آن شخصی که کمر به ویرانی اش بسته اند کیست و چه نسبتی با آنها دارد ...و چه آزاری به آنها و موفقیت هایشان خواهد رساند ...
احمق ها ...گاهی خیلی هم خوب فکرشان کار میکند و الا هیچ دیوانه ای نمیتواند انقدر حرفه ای نقاط حساس ذهن و فکر یک آدم دیگر را
علی (ع)، دو طبقه را سخت دفع کرد :1- منافقان زیرک2- زاهدان احمقهمین دو درس، برای مدعیان تشیع او کافی است که چشم باز کنند و فریب منافقان زیرک را نخورند . تیزبین باشند و ظاهر بینی را رها نمایند، چرا که جامعه تشیع در حال حاضر سخت به این دو درد مبتلا است .
مرتضی مطهری ، جاذبه و دافعه علی علیه السلام
با هوش ذاتی و دقت عجیبی که انگار یکی از آپشن های چشم هاش بود -چون وقتی می خواست پشت جسمت، لا به لای روحت را کنکاش کند، حالت چشم هاش عوض می شد- بعد از یکی دو جمله ی کوتاه و ظاهرا ساده فهمید من شیفته ی کشف کردنم. همین جا بود که دانه ریخت. خیلی محتاط. چون هنوز نمی دانست من از آن دسته احمق هایی هستم که شجاعانه به سراغ تجربه های جدید و کشف های تازه می روند یا از آن دسته احمق هایی هستم که دلشان ضعف می رود برای سرک کشیدن و مزه کردن و پرده برداشتن و لمس لذت
چرا من احمق با وجود اینکه چندین بار بهشون اعتماد کردم و دهنم سرویس شد باز حماقت کردم و بهشون اعتماد کردم.
جرا وقتی که چند صد بار امتحانشون رو پس دادن باز من بهشون فرصت دادم ؟ چرا باز خودم رو انداختم توی گردابی که هزاران بار سر نفهمی خودم و اعتماد خودم را انداخته بودم . چرا من احمق باز بهشون اعتماد کردم و به حرفشون گوش دادم .
لاشیا قبل از اینکه خرشون دم پله عزیزم قربونت برم تو هم یکی از مایی به محض اینکه خره رد شد .....
یه روز خودم رو میکشم . قول مید
خب..سلامخوبینچه خبر؟اولا اینکه بگم تو پستای قبلی نالیدم ازینکه چرا طرف آن نمیشه و قبول نمیکنه واینا..آن شد.. قبولم کرد.. همه چی تموم شد رفت.. و من به خودم گفتم دیدی دلتو زدی به دریا و درد نداشت؟...:|و اینکه گوشیمم خریدم خداروشکر و خایلیم خوشالم ولی..حالا بگذرد که تا ماتحت آدم در اومد تا قضیه فیصله بیابه!سر همون طرفم که آن شد و اینا.. یه هفته طول کشید و من تو مخم جنگ بین اینکه :"خاک تو سرم شد الان میگه این دختره چقد عنهخاک تو سرم کاش نمیدادمخاک تو سر
عکسای دو نفریشون رو دیدم توی اینستاگرام...
و اون سفره میز شام مفصل!
به درک
خدا یه کاری کرده شدم مثل سنگ! یعنی اینقد دیدم از این صحنه ها که دیگه برام عادی شده! هر چی هم سعی میکنم غصه بخورم نمیتونم:))
ولی خدایی خیلی کصافطن. نمیشد منم دعوت کنن؟؟؟ دختره احمق تازه به من میگه فلانیا پا شدن اومدن اینجا حالا خانواده شوهرم میگن برا یه مهمونی ساده اینطور قشون کشی کردن!! اخه احمق تو خودت چی هستی که فامیل شوهرت چی باشن؟؟!!
اسکول باید افتخار هم میکردی که من تو
خب..سلامخوبینچه خبر؟اولا اینکه بگم تو پستای قبلی نالیدم ازینکه چرا طرف آن نمیشه و قبول نمیکنه واینا..آن شد.. قبولم کرد.. همه چی تموم شد رفت.. و من به خودم گفتم دیدی دلتو زدی به دریا و درد نداشت؟...:|و اینکه گوشیمم خریدم خداروشکر و خایلیم خوشالم ولی..حالا بگذرد که تا ماتحت آدم در اومد تا قضیه فیصله بیابه!سر همون طرفم که آن شد و اینا.. یه هفته طول کشید و باعث شد من تو مخم جنگ بین اینکه :"خاک تو سرم شد الان میگه این دختره چقد عنهخاک تو سرم کاش نمیدادمخ
دانشجو فلش آورده بود تا فایل
پیدیاف و پاور پوینت پروژهاش را به همکارم که استادش هست نشون
بده، بهش میگه برو روی سیدی رایت کن و بیار، با فلش کامپیوترم ویروسی میشه.
این احمق، از قضای بد روزگار مدیر آموزش مرکز، مسئول مستقیم من و استاد رشتهی مهندسی برق هست و تا یکی دو ماه دیگه مدرک دکتراش را هم میگیره.
یه سری حرفا پیش اومد امروز... یه سری حرفا بهم زد که خورد شدم. خورد... الان ولی جمع کردم خورده هامو. همون لحظه ها که می گفتشون و بهت زده بودم جمع کردم خودمو. بعد رفتم کتابخونه. خودمو کوبیدم به در و دیوار که بهش فکر نکنم. خنگ! احمق! اسکل! بشین تست گسسته ت رو بزن! فکر نکن به اون لعنتی! چی چیو عاد میکنه؟ بهش فکر نکن که این همه سالو با خاک یکسان کرد. به ازای چند عدد صحیح n؟ بهش فکر نکن ارزششو نداره. ارزششو نداره... بیخیال! تو به هیچکس نیاز نداری تو به هیچ خری ن
اصلا من احمق من خل،
همین که پسرای دور و بر من که اینجا رو میخونن، دیگه با عکس عوض کردن توی پروفایل و میدونم نوشته گذاشتن و درست کردن ریش و سیبیل عجیب غریب و گذاشتن عکسش توی پروفایلشون دلبری نمیکنن و سنگین و رنگین سر جاشون نشستن برای من کافیه. همین که یارو نمینویسه: you really are my ecstasy
بعدم زیرش اسم پسر خواننده نمیذاره (که معنیش میشه: من همجنسگرا هستم)، برای من کافیه :)
:)
دیگه هیچی نیست تو حوض عقیده هایه تن مونده که نمیخواد بشه اسیر خاک
بازم منم نشستم دنیا میچرخه دور سرمتجربه خوبی بود احمق بودن در لحظه بر باااد رفت نرسید فرداا
من هنوز عاشق پس زمینه ها خاکستری مث من عوض نشد معلوم نیست طبیعت و رنگش زمستون سرد بود ترک میخورد دیوار گلی گرمم نمیکنه چای کم رنگ بعدا بعدازبون ساده دستا مبهم قاصدکا نخوندن، نرقصیدن با من
ادامه مطلب
این مردک احمق در صفحه فیسبوکش نوشته است: سهم هزاره ها به اندازه بینی هزاره ها است . این سخن، اهانت و توهین به مردم شریف هزاره است و محکوم است. از استاد سرود دانش انتظار می رود که موقف خودش را در برابر این مردک احمق و سبک سر به صورت شفاف روشن سازد. و با اهانت کنندگان مردمش مسامحه ننماید و سکوت را بشکند.
ادامه مطلب
به گزارش سایت تفریحی چفچفک برگرفته از نیمروز : تعبیر خواب احمق در خوابتان به اختلافی میان عقیده و امکان خسارتهایی در آینده نزدیکتان باشد. اگر خودتان را احمق بیابید، تعبیراین است که شما توسط کسانی که از نزدیکانتان به حساب میآیند تمسخر شده و مردود شمرده خواهید شد چرا که ایدههایی غیرعادی که اخیراً داشتهاید، یا بخاطر تاثیر بدی که نقشههای شما بر دیگران گذاشته است.
اگر خواب کودکانی احمق را ببینید، تعبیرش رویارویی شما با برخی تغییرا
از اینکه مهدیه رو ناراحت کردم و بهش گفتن احمق و گفتم ازش متنفرم مثل سگ ناراحتم . منم در حد همون احمقم و احمق تر حتی. و میخوام برم ا دلش دربیارم:/ و حتی اگه اصن بدجنسانه به حرف کشی از من ادامه داده و سناریوی من درست بوده باشه :/ بازم دلیل خوبی نیست :// ینی به نظرم حالا چیز خاصیم نشده :/ به هر حال خودم بودم که بهش همه چیو گفتم :/ نمیدونم اصلا هر چی :// من از قهر و این چیزا متنفرم :/// و ما آشتی میکنیم :/ و اینکه من باهاش حس نزدیک بودن ندارم بر میگرده به من :/ و
قلم بُغض میکند تا مینویسمت...
**أللَّهُمَ عَجِّل لِوَلیکَ أَلفَرَج**
**********
کسی که درباره پول و دستمزدش زیاد اصرار نمی کند و خیال می کند دیگران انصاف و شعور دارند،
احمق نیست، عزت نفس دارد.
کسی که برای شنیدن حرف ها و شعرها و قصه ها و اثار هنری یک جوان بی تجربه وقت می گذارد و حوصله به خرج می دهد،
احمق نیست، انسان است.
کسی که به موقع می آید و برای با کلاس بودن، عده ای را منتظر نمی گذارد،
احمق نیست، منظم و محترم است.
کسی که به دیگران اعتماد
چه بی لیاقت!
چه احمق!
می دانستی که اگر میموندی و من دوست میداشتم چه لذتی می بردی!!
الحق که راست گفتن خلایق هر چه لایق!
اگر به من اجازه دوست داشتنت را می دادی، دیگه اجازه نمیدادم این حجم از آشفتگی تو چشمات بمونه. دیگه اجازه نمیدادم که بی قرار برنامه های زندگیت باشی، حیف واقعا که احمق بودی.
از دست دادی کسی که تمامش را به نامت میزد..
و برایت جان فشانی میکرد..
فکر میکنید چی باعث میشه دیگران فکر کنند (متوجه بشن درواقع!) که شما احمق هستید؟ (ببخشید)شاید خیلی چیزها. اما من با اطمینان میگم: یک چیز خیلی مهم: شما اونا رو احمق فرض میکنید.چطور؟ با دستکم گرفتن هوش و تجربشون. حالا هرچقدر هم که کم باشه.برای یک آدم معمولی یا حتی کسی که واقعا احمقه، سخته که دیگرانو دستکم نگیره و توضیح واضحات نده، چون اونا برای ذهن خودش «واضحات» نیست و او داره با همین ذهن با دیگران تعامل میکنه! بنابراین ممکنه زیاد پیش بیاد ک
اینکه داری با یه نفر چت میکنی و طرف تند تند جوابتو میده.
بعداز چنددقیقه دیگه به همون سرعت پیامات سین نمیشن و جوابا هی کوتاه تر و خلاصه تر میشن و حتی بعضیاش هم بدون جواب میمونن.
و یکدفه وسط حرف زدنت میاد میگه وای از خواب دارم بیهوش میشم!
و این یعنی اینکه دیگه اینقد زر نزن من یکی بهتر از تورو واسه چت کردن پیدا کردم!
اگه کسی رک و پوسکنده همین جمله ی بالارو بهم بگه شاید 10دقیقه گریه کنم و سعی میکنم باهاش مثله خودش باشم ولی اینکه منو احمق فرض میکنه قلب
جالب نیست که تو این سن هنوز هربار میام خونه، همون بغضهای دوران کودکی رو تجربه میکنم؟ هنوز هم حس تبعیض، دوست نداشتنیبودن و فهمیدهنشدن هر لحظه و هر ثانیه همراهم هست. منتها اون روزها گریه و قهر فشارم رو کم میکرد، این روزها ناچارم عاقل و بالغ باشم. چون نه من کودک اون روزها هستم و نه پدر و مادرم آدمهای جوون سابق. بغض گلوم رو فشار میده و دوست دارم سرشون داد بکشم: “ریدم تو این خانواده. آخه چرا دو تا احمق مثل شما دختردار شدین؟” ولی باید شا
مدتها پیش، فیلمی دیدم که در پایان داستان، به مخاطب میگفت تمام اتفاقاتی که شاهدشان بودیم، صرفا ساخته و پرداختۀ ذهن یک پسربچۀ 8 ساله بودند.
امروز به این فکر میکردم که در روزهای اخیر، انقدر مسائل احمقانه با راه حلهای احمقانهتر مطرح شدهاند که آدم شک میکند که نکند من هم دارم در ذهن یک بچه زندگی میکنم؟ یک بچۀ لوس که وقتی که نمیتواند رضایت اطرافیانش را به دست بیاورد، لج میکند و سعی میکند یک چیزی که برایشان مهم است را از آنها بگیرد ت
حکمت 40
راه شناخت عاقل و احمق
(اخلاقى) و درود خدا بر او، فرمود: زبان عاقل در پشت قلب اوست، و قلب احمق در پشت زبانش قرار دارد.[10]
(این از سخنان ارزشمند و شگفتى آور است، که عاقل زبانش را بدون مشورت و فکر و سنجش رها نمىسازد، امّا احمق هر چه بر زبانش آید مىگوید بدون فکر و دقّت، پس زبان عاقل از قلب او و قلب احمق از زبان او فرمان مىگیرد).
(حکمت 40 به گونه دیگرى نیز نقل شده)
هیچ مجموعه تاریخی خندهداری بدون ماجرای جنگ ایمو یا شترمرغ کامل نمیشود. در آغاز جنگ جهانی اول، استرالیا کوشید تا جمعیت شترمرغهایش را با مسلسل کنترل کند. اما شرایط آن گونه که انتظار داشتند پیش نرفت، شترمرغها سریع و زیرک بودند و بعد از چند روز نقشهکشی و شلیک هزاران گلوله تعداد ناچیزی از آنها کشته شدند. نهایتا ارتش استرالیا ناتوانی خود در کاهش جمعیت شترمرغها را قبول و عقبنشینی کرد.
ماراتن مردان در المپیک ۱۹۰۴
احمقانهترین اتف
صبح شده کوچولوبیدارشوکوچولو.فائزه کوچولونگاه به ساعت انداخت وگفت حتما بایدبروم مدرسه.حتمابایدبایک مشت احمق تومهدکودک بازی کنم.مامان نمیخواهم بایک مشت احمق حرف بزنم.دلم نمیخوادبدم میادازمربی مهدکودک واون دوست نفهمش فقط دنبال یاددادن این هست که بچه هااین رنگ چیه بچه هابااین اسباب بازیهاچه چیزهایی میتوانیدبسازید.اصلادلم نمیخوادریخت نحس اون مربی نفهم راببینم.
مادرفائزه کوچولوگفت نمیفهمم چراازهمه آدمهابدت میادولی این رامیدانم که اگرم
نوشته شو....نوشته شو به سبک خوشبختی هایی که از سر گذراندیم
به سبک تیره روزی هایی که در پیش داریم
ای قلم برخیز به راه بیافت کی می نویسی فریاد مرگ بر خائن را
امروز بعد از تمام آرامشها و شادیها و خوشبختی هایی که ده روز اخیر در دهات مادری و دهات مادرشوهری و دهات امام رضا از سر گذراندیم و بعد از تماشای قد وبالای نود سانتی و هیکل کمی تا قسمتی پفکی این ته تاقاری شیرینمان ، در حال دویدن و شادی کردن توی راهروهای قطار ....آره آه بعد از این همه خوشی و خوشبخت
یک چیزی از یک جایی انگار دارد چنگ میزند تا خودش را به یک بالایی برساند. آن چیز از جنس فکرهای فصلی و موهومات قلبی است. آن جا؛ حنجره و گلوی یک ذهن مفلوک است که پر از خراش چنگها شده است. و آن بالا... آن بالا... .
چارلی یک بار یک محشری درمورد لکنت نوشته بود؛ کشتی درون بطری! آواهایی که خود را میرسانند اما پشت دندانها گیر میکنند.
حقیقتا نفسم گرفت!
غیرممکن احمقانهی ناشی از ترس. ترس زاییدهی زندگی بین آدمها، و استعداد شگرف این گونهی انگار خلق
منتظرم یه اشتباه کنید !! همتونو بذارم کنار انقد خستم...
انصاف نیست یه بار به دنیا اومدن و این همه مردن...
مهربون نباش این جماعت اسمتو میذارن احمق!!!
دور دوره اوناس که همه رو دور میزنن !!!
بی منفعت بشی،بی معرفت میشن..
حیف که حرفای قشنگ فقط زر مفتن *-*
زدم تو گوش مشکلات رفت با بزرگترش اومد..
انان که بودنت را قدر نمیدانند رفتنت را نامردی میخوانند*-*
سلامتی اونی که سیگار نمیکشه چون یه عمره از زندگی میکشه..*-*
آن حدیثیِ نقلقولی را نگاه کن چگونه از کلام حق به جهت اثبات و جانبداری از فکر خویش بهره میجوید. فکر تو باطل است ای نادان، تو باطلی، جهتات باطل است، نفسات باطل است، هستیات باطل است، هیچ حقی نمیتواند تو را راست کند، مگر اینکه زحمت کنی، خون و عرق بریزی و جان خود بالا آوری و این یک قدم ناقابلِ بینهایت را برداری و خود را به آغوش حق افکنی.
آن حدیثیِ نقلقولی را نگاه کن،آن احمق را.
حلمی | کتاب لامکان
دو تا همکلاسی داشتم خیلی درس میخوندن ولی درس خوندن احمقانه
مثلا یه سری یکیشون جزوه تایپ کرده بود برلی بچه های کلاس اونجاهایی رو هم که استاد گفته بود نخونید رو هم نوشته بود
یا قرار بود کنفرانس بدن،کنفرانسی که نهایت وقتش بیست دقیقه بود،بعد بیست دقیقه استاد به یکیشون گفت تمومش کنید دیگه که اون یکی گفت استاد یه ساعت هم من باید کنفرانس بدم
عصری حالم بد شد. زندگی کردنو بیهوده دونستم. این که این همه راه بری بدویی تهش هیچ دستاوردی مثل من نداشته باشی. من احمق بودم. یعنی بعد این فکر احمق به نظر خودم اومدم. خب هیچ کار بزرگی فکر نکنم توی کوتاهی مدت انجام بشه. حداقل در مورد من همیشه اینجوری بوده. دو سال طول بکشه عکسات خوب بشه بالاخره یه مجموعه. ده سال باید بخونی تا بفهمی و بتونی بنویسی احتمالا. فقط گاهی دلم میخواد تنها نباشم. هرچند که نیستم اما خب نمیدونم چجوری بگم. ادم دوست داره یه پایه دا
شرمنده که زحمات یک سالتونو به fuck دادم چقدر مطلب نوشته بودید نزدیک 200 تا همشو پاک کردم الانم صندوق بیان میخوام پاک کنم خخخخ اگه مشکلی نیست؟
هرکاری از هرآدمی بر میاد!! پس جای نگرانی.
چندتا بچه سال جم شدن تیم تشکیل دادند :| بشینید سرجاتون نمیخواد انوزش بزاریدD: اون خنگول دیگه دکی )dr.cyber32) توککه حوا اسکرسپت و.. فعال کردی محدودیت نویسنگان هم فعال میکردی احمق
...
هیچ چیز بهتر از تنهایی نیست...
کص ننه ی ویروس32 دورو بریاش کرده ویروس نوبت تو هم میرسه هر ط
تو بهترینی...رهایت نمیکنم...کاش میتوانستم هیچ وقت هم رهایت نکنم...نگذارم بروی ..میدانم که تو هم مثل من برزخی داری که در ان گم میشوی ،مثل من بحران های روانیی که امکان ندارد بروز دهی ،سرکوب هایی از جنس احساسات ،همان احساسات شکست را میگویم،چیز هایی که اغلب مردم به ان میگویند غرور،سرکوب احتیاج به بقیه و محتاج بودن ،خودت هم میدانی که من چه برج زهرماری هستم . انسانی نکته سنج و واقعیت طلب ،ان هم از نوع عصبی اش:)با این حال در برابر تو متحول میشوم،خیال پر
همهجا گرد ناامیدی و انزجار پاشیدن. گرهی دار رو دوباره تنگ وتنگتر کردن. کی میزنن زیر این چارپایه و راحتمون میکنن؟
این رو دو روز پیش نوشته بودم. وقتی ناامیدی سایهشو انداخته بود رو سرمون .اما این بار بر خلاف همیشه نترسیدم که قراره چی بشه؟ انگار مغزم سر شده . قلبم از ظلم به درد میاد اما آروم و بیتفاوتم. نه میخوام کاری کنم و نه می تونم کاری بکنم. بنزینو ریختن روی شعلههای زیر خاکستر و آتیشش مثل همیشه فقط دامن بدبخت بیچارهها رو گرفت. م
همهجا گرد ناامیدی و انزجار پاشیدن. گرهی دار رو دوباره تنگ وتنگتر کردن. کی میزنن زیر این چارپایه و راحتمون میکنن؟
این رو دو روز پیش نوشته بودم. وقتی ناامیدی سایهشو انداخته بود رو سرمون .اما این بار بر خلاف همیشه نترسیدم که قراره چی بشه؟ انگار مغزم سر شده . قلبم از ظلم به درد میاد اما آروم و بیتفاوتم. نه میخوام کاری کنم و نه می تونم کاری بکنم. بنزینو ریختن روی شعلههای زیر خاکستر و آتیشش مثل همیشه فقط دامن بدبخت بیچارهها رو گرفت. م
بزرگترین دشمن سعادت و آزادى انسان ها دفاع کورکورانه از عقاید و باورهاى غلط است...
انسان ها نادان به دنیا مى آیند نه احمق
آنها توسط آموزش اشتباه ، احمق میشوند!
#برتراند_راسل
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✦ @Parsa_Night_narrator ✦
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
[عکس 720×578]
مشاهده مطلب در کانال
تو این چند روزه من پر شدم از نصایح و پندهایی که باید انتقال بدم ....درحالیکه هیچوقت انتقال دهنده ی خوبی نبودم....
فکر کنم با این دفعه چهارمین باریه که اومدم حرف بزنم ولی نشد ....پیش نویس های زیادی رو تلنبار کردم ،فقط مینویسم ولی دقیقا نمیدونم چیه که داره از ذهنم میریزه بیرون و هرجایی گیر بیارم پیاده اش میکنم ،یادداشت گوشی ،پیش نویس وبلاگ،کاغذ الگو ، برگه های A4 ، محل های خاک برداری..
و خودمم موندم الان دقیقا از خودم چی میخوام ... دورمو پر کردم از گزی
...<<یک عدد ساده ی احمق>>...
شنیدی که میگن اگه خر هم یبار بیوفته تو چاله دفعه بعد از راهی میره که دیگه این اتفاق براش نیوفته،خیلی صادقانه باید بگم من از اون خرم خرترم...اگه هزاربارم بیوفتم تو چاله بازم از همون راهی میرم که پره چاله چولست:(
شاید با خودتون بپرسین چرا؟ مگه کم عقلی یا... یا ای وجود نداره.خلاصه اش این میشه که من یه آدم ساده ی احمق و البته بشدت زود باورم.طوری که احمقانه ترین دروغ هارو باور میکنم اونقدری زود اعتماد میکنم که اگه ماجرای
جدی شرط میبندم اینقدر تفکرت مسخرس که فکر کردی داستان لولیتا رو من از خودم در آوردم و آینده رابطه مونو گفتم یا با تخیل خودت حس کردی که آینده رابطه مون قراره اونطوری بشه.
خب مطمئن باش اونطوری نمیشه آقای بکن در رو.
برام مهم نیس که چقدر میتونی سکسی بشی.
خیلی عوضی هستی و نمیدونی چقدر به من زجر دادی با نبودنت.
چه احمقانه فکر میکردم رابطه ای که ارزش داره میتونه پایدار باشه یا کلا ارزش نداشته
بچه ها ممنون که وقت میذارین و نوشته های من رو میخونید.
در و
...<<یک عدد ساده ی احمق>>...
شنیدی که میگن اگه خر هم یبار بیوفته تو چاله دفعه بعد از راهی میره که دیگه این اتفاق براش نیوفته،خیلی صادقانه باید بگم من از اون خرم خرترم...اگه هزاربارم بیوفتم تو چاله بازم از همون راهی میرم که پره چاله چولست:(
شاید با خودتون بپرسین چرا؟ مگه کم عقلی یا... یا ای وجود نداره.خلاصه اش این میشه که من یه آدم ساده ی احمق و البته بشدت زود باورم.طوری که احمقانه ترین دروغ هارو باور میکنم اونقدری زود اعتماد میکنم که اگه ماجرای
حکم جلب مهناز افشار صادر شد
در پی شکایت سید غفار دریاباری (روحانی مازندرانی) از مهناز افشار به دلیل انتساب اظهارات خلاف واقع، حکم جلب این بازیگر صادر شد./ باشگاه خبرنگاران جوان
مهناز افشار سلبریتی نادان خود همه چیزدان چند روز پیش در جدیدترین شاهکار احمقانه خود با بازنشر دادن یک توئیت جعلی منتسب به یک اکانت فیک گروهک منافقین باعث تحریک یک لات بی سروپا شده و آن اوباش بی سروپا با اسلجه یک طلبه همدانی را به شکلی کاملا مظلومانه شهادت رساند.
بعد
من لیاقت ندارم کسی منو دوست داشته باشه.ادم حیوونی ام.جفتک میندازم.بدیخت زنم.چ قدر بدبخته واقعا اونی ک زن من شه.چی فکر میکنه واقعا پیش خودشش؟؟فازش چیه.؟؟من حتی لیاقت مدارم خدا هم دوستم داشته باشه.ی موجودِ گوه و کاملا بی لیاقت.بی لیاقت ب نظرم خیلی خوب منو توصیف میکنه.بی لیاقت،بی مرام،احمق،فرصت نسنج،و باز هم احمق.
حافظ ی سری شعر داره خلاصه میگه تو ب تقصیر خود افتادی از این در محروم.
بدیش اینه از این ب بعد هر چی گیرم بیاد میگم از این بهتر هم میشد.ت
- من...نمیدونستم. منو... ببخش!
+ این اتفاق حتما میوفته. ولی نه الان! تو عزیز دل منی. و این اولین باره. و این اولین باره که در هم شکسته میشم. میبخشم اما، فقط یه خرده دیرتر. و این حق رو دارم. تو باختی پسر! این بازی رو باختی. این بازی کوچیک رو. اما این آخرش نیست. بخشیده میشی. برمیگردیم به دوتایی بودن پر عشقمون، انگار که اتفاقی نیوفتاده. انگار که چیزی نشکسته! اما بیانصافیه اگر پیش خودت فکر کنی که من همیشه اون آدم بخشندهام. عاشقی آدم رو احمق جلوه میده. اما
بسم الله
عن أبی عبد الله علیه السلام قال: لا ینبغی للمرء المسلم أن یواخی الفاجر و لا الأحمق و لا الکذّاب. (کافی، ج2، 640)
امام صادق سلام الله علیه میفرمایند: شایسته نیست برای مسلمان که با انسان فاجر و احمق و دروغگو برادری کند.
احمق کیست؟
در کتاب مجمع البحرین آمده: الأحمق من یسبق کلامه فکره، و هو من لا یتأمل عند النطق هل ذلک الکلام صواب أم لا فیتکلّم به من غفلة. (مجمع البحرین، ج5، ص 152)
احمق آن کسی است که کلامش بر فکرش سبقت می گیرد، یعنی فکر نمیکند
بسم الله
عن أبی عبد الله علیه السلام قال: لا ینبغی للمرء المسلم أن یواخی الفاجر و لا الأحمق و لا الکذّاب. (کافی، ج2، 640)
امام صادق سلام الله علیه میفرمایند: شایسته نیست برای مسلمان که با انسان فاجر و احمق و دروغگو برادری کند.
احمق کیست؟
در کتاب مجمع البحرین آمده: الأحمق من یسبق کلامه فکره، و هو من لا یتأمل عند النطق هل ذلک الکلام صواب أم لا فیتکلّم به من غفلة. (مجمع البحرین، ج5، ص 152)
احمق آن کسی است که کلامش بر فکرش سبقت می گیرد، یعنی فکر نمیکند
اسمورودینکا لباسهای جلوباز میپوشد، میخندد، لبخند میزنم. نمیتوانم تنها تحت تأثیر خط سینهاش باشم. با نگاه به اندام فوقالعادهاش، نمیتوانم باد کردن جنازهاش را پس از خاکسپاری و در زیر خاک نبینم. نمیتوانم گندیدن و تعفن بدنش را در نظر نداشته باشم. نمیتوانم چشمهای بینظیرش را بدون در نظر گرفتن جمجمهی سوراخش در زیر خاک ببینم. همهی حیات و ممات او را در یک لحظه میبینم و این دو از هم جدا نیستند. گذشته -کودکیاش- و آینده همزم
به حقیقت یکی از دلگیرترین شباییه که تا حالا تجربهاش کردم.نمیدونم این خورشید چه نیرویی داره که دقیقا وقتی غروب میکنه کل انرژی هستی رو میبره با خودش...
شب دلگیریه واقعا...یکی از دوستام فارغالتحصیل میشه این ترم و میره،بعدشم میره سربازی انگار.پست خدافظی که گذاشت عجیب دلم گرفت.یه حساب سر انگشتی کردم و دیدم پنج یا شیش نفر دیگه هم هستن که امسال میرن،چند نفر از بهترین آدمایی که تازه باهاشون آشنا شده بودم و خاطرات خیلی خوبی داشتم باهاشون.
دل حرف من
تعریف طراحی لوگو بسیار دشوار است: هر طراح گرافیکی رویکرد خاص خود را برای توسعه آرم دارد. از نظر برخی ، 60 دقیقه پیمودن مفهوم و نظم و انضباط است و 90 دقیقه اجرای آن اجرا می شود ، همه در حالی که برای تقویت خلاقیت به آلبوم مورد علاقه خود گوش می دهند. برای دیگران ، در حال تماشای مجدد مجدد Will & Grace است تا زمانی که الهام بخش از معاملات تجاری پیدا کنند.
طراحی لوگو می تواند مانند جادوی خلاق به نظر برسد ، اما روال پشت آرم های عالی وجود دارد. ما اینجا نیس
ده دقیقه زمان گرم کردنم رو چون دستگاه ها پر بود انجام ندادم، ده دقیقه جلوی سلف منتظر شدم و برگ هایم از این دیسیپلین:)))
----
هرگز تعلقی به این خراب شده نخواهم داشت. هیچ حقی برای انسان ها قائل نیستند هیج حقی! انگار ما همین که گرسنه نمانیم و نفس بکشیم کافی است! در جای خودش انتظار پیشرفت و تولید داخلی و حمایت و صد جور انتظارات تخیلی هم دارند!
از احساسات مذهبی و غیرمذهبی مردم به هر بهانه ای سواستفاده میکنند و مردم را یک مشت احمق نفهم میدانند که به هر
عکس نوشته های فوق العاده زیبای فلسفی و الهام بخش
عکس نوشته فلسفی
سلام به دوستای عزیزم
اینبار با ۲۸ عکس نوشته زیبا خدمتتون رسیدیم
با موضوعات ِ : الهام بخش ، فلسفی و عرفانی ، نکات عاشقانه زندگی و …
با ما در ادامه همراه باشید
گلچین بهترین عکس نوشته های الهام بخش برای پروفایل
متن های قشنگ نوشته شده روی عکس
تکست گرافی امیدوارانه – عکس نوشته امیدوارکننده
عکس نوشته قشنگ آموزنده
تکست گرافی الهام بخش
عکس نوشته های فلسفی برای پروفایل
عکس نوشته م
میگه که به نظر من حضرت محمد(ص) یه آدم خیلی باهوش بوده، قرآن رو خودش نوشته.
میگم بابا قرآن کلی معجزه علمی داره داخلش که اون زمان گفته شده و دانشمندا الآن دارن بهشون میرسن و چندتا مثال براش میزنم.
میگه اون موقع اصلا ممکنه ماهواره و اینا هم به فضا فرستاده باشن اما یه اتفاقی افتاده و کل علم اون زمان از بین رفته و ما الآن داریم کم کم به اونا میرسیم :|
همین آدم ده روز اول ماه رمضون مدام به ما میگفت چرا روزه میگیرید ؟ :|
دیروزم میگه با این اوضاع من دو
عکس های عاشقانه
عکس نوشته های زیبا مخصوص صبح بخیر
عکس نوشته های مخصوص صبح بخیر
عکس نوشته صبح بخیر
عکس نوشته های زیبا مخصوص صبح بخیر
عکس نوشته های زیبای صبح بخیر
عکس نوشته مخصوص صبح بخیر
عکس صبح بخیر
عکس نوشته زیبا صبح بخیر گفتن
عکس نوشته های زیبا مخصوص صبح بخیر
عکس زیبا صبح بخیر
عکس نوشته های زیبا
سلام یوکای سبز؛
هر چه میخواهم برایت بنویسم کلمه کم میآورم. از چه بنویسم؟
دلتنگم. دلتنگ روزهایی که این روزها میتوانستند باشند. سیب توسط حوا چیده شده و روزها جور دیگرند.
دلم برای رودخانه تنگ شده. یاد آن شبی که رفتم لب لب آب و نوک انگشتانم را در آن همیشه خنک فرو کردم. چقدر دلم برای لمس رودخانه تنگ شده. حتا اگر از این شهر هزاران کیلومتر هم دور شوم دلم برای رودخانه تنگ میشود.
میدانم شبیه دختر های احمق احساساتی جلوه میکنم و فردا از نوشت
از گروه خانوادگیای که توش حرفایی میزدن که به عنوآن یه بچه ۱۷ ساله اذیت میشدم اومدم بیرون و دختر عمم هنوز قهره.عه خب به من چه میخواستین حرفای ناراحتکننده نزنین.حالا بهطرز احمقانهای عذاب وجدان گرفتم.کاش پاکش نمیکردم.
هنوز سعی میکنم فراموشت کنم
اما تو جزئی از منی .
جدانشدنی..چسبیده به روح .
خیلی ازار دهنده ست این تلاش ...
با وجود هر نوع رابطه و ادمی توی زندگیم ، باز هم هیچی شبیه تو نیست و نمیخوام باشه .
حتی اگه یه روز تصمیم احمقانه ای بگیرم .
نگرانم که این فرصت کم را بکشی.
نامفیلم: سه احمق – 3 Idiotsژانر: کمدی، درام، عاشقانهکارگردان: Rajkumar Hiraniستارگان: Aamir Khan, Madhavan, Sharman Joshi, Kareena Kapoorمحصول کشور: هندسال انتشار: 2009امتیاز: 8.4 از 10مدت زمان: 2:51:06زبان: دوبله فارسی + زبان اصلیکیفیت: BluRay 1080p + BluRay 720pحجم: 1.34 گیگابایت + 2.24 گیگابایتخلاصه داستان: دو دوست در جست و جوی رفیق دوران دانشگاه شان «رانچو» هستند. طی این مدت آن ها خاطرات تلخ و شیرینی که با رانچو داشته اند را به یاد می آورند، کسی که باعث شد آن ها در مورد همه چیز متفاوت فکر کن
وقتی مشکلاتم خیلی زیاد میشه یه چی یادم میفته...
خیلی ازت دور شدم...
یاد هفت سال پیش افتادم... شبی که مشکلات خیلی بهم فشار اورد و اون کار احمقانه رو انجام دادم تگر لطف تو نبود الان تو برزخ بودم و پوستم کنده شده بود
نذار اون تصمیم احمقانه به مغزم خطور کنه
من و بغل کن...
کتاب قشنگت و تو دستم میگیرم و حرفات و میشنوم...
تو هم حرفای من و میشنوی؟ اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعا
تحبس الدعا شدم...
خودت میدونی پوستم کنده شد تا پیدات کنم تا عاشقت بشم تا
هزار بار پیش اومده که به خودم گفتم دیگه واقعا امشب صبح نمیشه این دفعه حتما دق میکنم.
+ به شکل احمقانهای زندگیم مزه آدمهای بیخود و بیخیال و بیهدف رو میده در حالی که واقعا نیستم. گمان کنم فقط بیمارم، البته که جسم نه.
+ پُک: پست کوتاه.
به قول صادق که امروز باهاش آشنا شدم -صادق "انسانشناسی" میخونه- :همهچی از ادبیات شروع میشه.
به قول یه بنده خدایی که امروز توو مترو باهاش صحبت کردم:مسخرهتر از ادبیات نیست! فرض کن یه روانی که آدمها بهش میگن نویسنده (!)، میشینه برای خودش هفتصد صفحه کتاب مینویسه. آخه مرتیکه احمق (!)، آخه خَر (!!)، تو اگه دیوانهای و میخوای مُخِت رو با این خُزَعبَلات و چَرَندیات پُر کنی، به ما چه! برو توو کوه با سنگها صحبت کن تا خالی بشی بدبخت (!). بعد حا
ازش می پرسم چطور میتونی انقدر زیاد بخونی؟ میگه از وقتی الفبا یادگرفتم زمین و زمان رو خوندم هرچی تابلو بود هر چی نوشته رو شیشه مغازه ها بود هر روزنامه ای، هر پشت نوشته ی کامیونی همه رو مثل شکارچیی که قراره نوشته شکار کنه. آخرش این شد که به کتاب خوندن علاقمند شدم و معتاد.
تو از منی و از نوشته های من بلند شده ایسال ها پیشخوابِ تو را دیدم.خوابی که هیچ تصویر چهره ای نداشتو فکر می کردم او همان گمشده ی من استنیمه ی پنهانِ من...وقتی قلبم شیرین می شودو پروانه در عمق آن می رقصند،احساس می کنم گمشده ام راپیدا کرده امو آن غریبه ای که توی خواب های پولکی امنگاهی گرم داشت،تو بودی!فراموش مکن؛فراموشت نخواهم کرد!با تمام وجود آن را درک کنو هر از گاهی اگر وقتی پیش آمدبه نوشته هایم بیندیشو آن ها را زیر لب زمزمه کن.که از دلم بلن
تموم لذتها رو به بعد موکول کردیم. دور خودمون دیوار کشیدیم تا یهوقت پامون نلغزه.ما میخواستیم خوب باشیم. میخواستیم متعادل باشیم و هیچ کار احمقانهای نکنیم. ولی حالا که فردا معلوم نیست هرکدوممون زنده باشیم یا مرده بیا ببینیم میارزید واقعا؟ اینهمه عاقل بودن به کدوم درد خورد؟ اگه همین فردا چیزیمون بشه چه لذتی بردیم؟ کل پنج سال گذشته چیکار کردیم برای خودمون؟ما تو رعایت کردن زیاده روی کردیم. بدون انجام هیچ کار احمقانهای چطور میخو
زیبا ترین و جدید ترین عکس نوشته های میلاد امام هشتم (ع) و دانلود رایگان عکس نوشته های ولادت امام رضا با کیفیت عالی
جدید ترین و بهترین عکس نوشته های بروز ایرانی از حرم مطهر امام رضا (ع) و دانلود عکس نوشته های ولادت امام رضا
بهترین و جذاب ترین و قشنگ ترین عکس نوشته های ولادت امام رضا با کیفیت های عالی و خوب و دانلود رایگان عکس نوشته
عکس نوشته های ولادت امام رضا با کیفیت های عالی و خوب و دانلود رایگان عکس نوشته های میلاد امام رضا (ع) با لینک مستقیم
د
تموم لذتها رو به بعد موکول کردیم. دور خودمون دیوار کشیدیم تا یه وقت پامون نلغزه. ما میخواستیم خوب باشیم. میخواستیم متعادل باشیم و هیچ کار احمقانهای نکنیم. ولی حالا که فردا معلوم نیست کدوممون زنده باشیم یا مرده بیا ببینیم میارزید واقعا؟ اینهمه عاقل بودن به کدوم درد خورد؟ اگه همین فردا چیزیمون بشه چه لذتی بردیم؟ کل پنج سال گذشته چیکار کردیم برای خودمون؟
ما تو رعایت کردن زیاده روی کردیم. بدون انجام هیچ کار احمقانه چطور میخواس
حرف خاصی نیست.
فقط میخواهم بگویم آنچه را که شاید باید میگفتم.
گفته هایم را مینویسم تا بخوانید. نوشته برای خوانده شدن است و نویسنده عاشق خوانندگانش، ولی بعضی نوشته ها را باید از دید خوانندگان پنهان داشت تا شکار نشوند.
گاهی نوشتن بهتر از خواندن تو را راهنمایی میکند و گاهی نوشتن بیشتر از گریه کردن خالی ات میکند.
نوشته ها حرف هایی اند که زده نشده اند، برخی حرف های زده شده را مینویسند اما من نوشته را صدایی میدانم که به گوش کسی نرسیده است.
سیر که شدم، از پنجره بیرونو نگاه کردم
مثل همین ساعتای همون روزا کامیون شهرداری اومد، آشغالا رو جمع کردن و رفتن
اما اینبار نترسیدم
عصبی هم نبودم
تو اتاق هم بودم
گوشیم هم تو شارژ
پنیر هم مال خودم
یه احمق خودهمهچیزداندان
خواب بدی دیدم
از خواب که بیدار شدم فقط میدانستم باید کاری کنم. شاید هم نمیتوانستم کاری کنم که آن قطعا کنترل کردن خودم بود. پس اجازه دادم همراه نفس نفس زدن هایم، اشک های شور و لزج هم بیرون بیایند. من باید به جایی میرسیدم. تلوتلو و سکندری خوران خودم را رساندم. لباسم خیس بود. نشستم کنارش. تکانش دادم. گفتم..مامان خوبی؟
فقط توانستم سرم را روی سینه اش بگذارم و آن حس آرامش را ببلعم.
لعنت به من این احمقانه ترین کار ممکن بود؛ اما خوشحال..نبودم، حس شعفی بود
خواب بدی دیدم
از خواب که بیدار شدم فقط میدانستم باید کاری کنم. شاید هم نمیتوانستم کاری کنم که آن قطعا کنترل کردن خودم بود. پس اجازه دادم همراه نفس نفس زدن هایم، اشک های شور و لجز هم بیرون بیایند. من باید به جایی میرسیدم. تلوتلو و سکندری خوران خودم را رساندم. لباسم خیس بود. نشستم کنارش. تکانش دادم. گفتم..مامان خوبی؟
فقط توانستم سرم را روی سینه اش بگذارم و آن حس آرامش را ببلعم.
لعنت به من این احمقانه ترین کار ممکن بود؛ اما خوشحال..نبودم، حس شعفی بود
این عکس را امشب، در اولین روز آغاز تبلیغات مجلس در میدان اطلسی #یزد گرفتم. تصویری از ضجهی مردمی زجر دیده. از آن خط کج و معوج مشخص است نویسنده از کدام طبقه اجتماعی است. کسی که این ضجه را با جانش نوشته. حس نوشتهای را میدهد که یک زندانی با خون خویش بر دیوار زندان نوشته باشد. جای چنگ زدنهای این جسم نیمهجان کنار نوشته خویش بر این دیوار زندان پیداست. چقدر همین عبارت حرف دارد. او از همه بریده. برایش هیچ کس مهم نیست. هیچ آرمانی نمیخواهد. او میگوید:
لحظهی آخر با بی طاقتی، اما برگشت و براشون دست تکون داد.
از بی خداحافظی کردن متنفر بود.صبر نکرد تا بتونن سوال هاشون رو بپرسن،
میترسید از سر غصه حرفی بزنه که بعدا پشیمون بشه.
سریع پله ها رو طی کرد و سعی کرد به حرف هایی که قلبش رو به درد میاوردن فکر نکنه...احساس میکرد تمام وزن دنیا توی سرش جمع شدهو زانوهاش زیر این بار دارن خم میشن.
من امید به رودی داشتم که هیچوقت مقصدش به سمت رودخانه ام نبود. در چاه نمناک زندگی در انتظار پرتو نوری بودم تا بیاید و راه درست را تقدیم من کند! من آن قطره بارانی هستم که در رویای دریا شدن بود اما در حالی که در خیالش غوطه می زد در مرداب تنها اسیر شد. گاهی وقت ها سرنوشت می تواند درد آور باشد اگر احمق نباشید. پس اگر می دانستیم با احمق بودن چقد خوشحال می شدیم هیچوقت بخاطر قدرت تفکر احساس افتخار نمی کردیم. اگر لبخند را نشانه خوشبختی بنامیم. نشانه خوش
درباره این سایت